این مطلب را پروانه عبدالهی یکی از دوستان خوبم نوشته است. پروانه تنها سفر میکند و تاکنون نه تنها در داخل ایران سفر کرده، بلکه به بیش از ۱۵ کشور دنیا هم تنها سفر کرده است که در اینجا تجربیاتش را با ما به اشتراک گذاشته است.
در این مطلب سعی میکنم نکاتی که تنها سفر کردن به من آموخت را با شما به اشتراک بگذارم تا اگر شما هم به فکر تنها سفر کردن هستید بتوانید راحت تر سفرتان را برنامهریزی کنید و سفری امنتر و راحت تر داشته باشید.
مسئول همه چیز در تها سفر کردن خودت هستی و خودت!
وقتی تنها سفر می کنی باید حواست باشد که مسئول همه چیز خودت هستی و فقط دو چشم برایت کافی نیست گاهی لازم است چشمی هم پشت سرت داشته باشی!
این روزها خوشبختانه تعداد دختران و زنانی که به تنهایی سفر می کنند بسیار بیشتر از گذشته است ، به ویژه دختران و زنان ایرانی، علیرغم تمام محدودیت هایی که دارند.
اما تنها سفر کردن سختی ها و ویژگی هایی دارد که در بیشتر اوقات ربطی به مرد یا زن بودن ندارد. تنها جهانگرد یا Solo Traveler کسی است که باید به جز کوله پشتیاش تمام سختیهای سفر را به تنهایی به دوش بکشد.
خیلی وقتها در سالن انتظار فرودگاه دیدهام همسفرانی را که با هم تابلوها و مدارک را چک می کنند، یکی مراقب وسایل است و دیگری دنبال کاری می رود، توی کافه می نشینند و فاصله بین پروازها را به صحبت میگذرانند در حالی که من ساعتها با کوله پشتی از این سر به آن سر فرودگاه قدم میزنم، جایی یا کسی نیست برای مراقبت از وسایلم و همه با هم به سرویس بهداشتی سر میزنیم! تابلوها را هزار بار چک میکنم و خیلی اوقات به کیوسکهای اطلاع رسانی Information Desk سر می زنم تا مطمئنتر شوم.
خیلی خوب یادم است که در سفر ویتنام چند ساعتی در فرودگاه بانکوک توقف داشتم، چشمانم از خواب آلودگی در حال بسته شدن بود و کوله پشتی حسابی شانههایم را درد آورده بود، تنها به خوابیدن و جایی برای برداشتن کوله پشتی از روی دوشم فکر میکردم. نگاهم به گوشی تلفنم افتاد که شارژ نداشت، از پلههای سالن انتظار بالا رفتم، گوشی را به شارژ زدم و روی صندلی روبرویی اما با فاصله نشستم و کوله پشتی را از دوشم برداشتم. احساس سبکی بی نظیری بود ، دوست داشتم روی نیمکت دراز بکشم و این کار را کردم . پلک هایم داغ و سنگین بود و هر آن ممکن بود خوابم ببرد و از طرفی حواسم به گوشی که جای دیگر رهایش کرده بودم بود.
این تنها قسمتی از سفر تنهایی است، باید حواست به همه چیز باشد، اما وقتی سفرتان شروع شد به شما قول میدهم تجربه بی نظیری خواهید داشت.
خلوت با خود و پیدا کردن دوستان جدید
از ابتدای سفر مکالمه درونی با خودتان آغاز میشود و ارتباط بی نظیری با آدمها برقرار میکنید. مطمئنا بیشتر لبخند میزنید و دوستهای جدید بیشتری پیدا می کنید فقط به این شرط که لبخند بزنید و از غریبهها فراری نباشید.
پیاده رویهای طولانی، گوش دادن به صدای طبیعت، شنیدن موسیقیهای دلخواه و همینطور صداهای درونیتان بهترین بخش سفر شما خواهد شد.
من عادت دارم در صف بردینگ کارت، پاسپورت کنترل و حتی وقتی لازم دارم کوله پشتیام را در قفسه بالای صندلی جا بدهم لبخند بزنم، از آن لبخندهای بزرگ، چون میدانم همیشه تاثیرگذار است.
اما یک سری نکات هستند که بهتر است قبل ازتنها سفرکردن به آنها دقت کنیم:
دقت در خرید بلیط هواپیما برای تنها سفر کردن
در زمان خرید بلیط هواپیما حتما به ساعتی که برای رسیدن به مقصد نوشته است توجه کنید به ویژه اگر کسی هستید که بودجه سفر هم برایتان مهم است.
طبیعتا برای کسی که تنهاست سفر با حمل و نقل عمومی از فرودگاه به محل اقامت مقرون به صرفهتر است پس باید ساعتی به مقصد برسید که جابجایی با حمل و نقل عمومی امکانپذیر باشد و همچنین فاصله بین پروازها و مقدار بار. البته این کاملا امری سلیقهای است، ممکن است کسی با توقف طولانی و گذراندن وقت طولانی و تنهایی و در فرودگاه یا جابجایی کوله سنگین مشکلی نداشته باشد و برای دیگری تحمل هر یک از این شرایط دشوار باشد .
دقت در انتخاب محل اقامت
به شخصه به عنوان یک زن که تنها سفر میکند همیشه یا هتلهایی متناسب با بودجه و با کیفیت را انتخاب می کنم یا هاستلهایی که نظرات بسیاری در موردشان نوشته شده است و تمام نظرات را به دقت میخوانم تا بتوانم امنیت مکان انتخابی را برآورد کنم و در هاستلها به جز یک مورد تا به حال اتاق میکس مرد و زن را به خاطر هزینه کمتر انتخاب نکردهام که البته دلایل شخصی چون بهداشت و سر و صدا را داشتهام) اما کم نبوده داستانهایی که از این اتاقها و دردسرهایش برای Solo Traveler ها شنیدهام .
هر چند دوری و نزدیکی محل اقامت به مراکز دیدنی و جاهایی که شما قصد بازدید دارید خیلی ربطی به تنها بودن یا نبودن یک مسافر ندارد و همه بهتر است در انتخاب محل اقامت در نظر داشته باشند، اما به باور من یک مسافر تنها باید بیشتر به این مسئله فکر کند!
در پرواز صندلی کنار پنجره را انتخاب کنید
-اگر تنها سفر می کنید صندلی کنار پنجره را پیشنهاد میکنم، چرا که در مسیرهای طولانی وقتی نیاز به خواب دارید و کنار دستی شما یک غریبه است کمی سخت تر است که پاهایتان را طوری کنترل کنید که نه به پای مهماندارها بخورد نه مزاحم کنار دستیتان باشد و صندلی کنار پنجره این مزیت را دارد که میتوانید تا مقصد و بدون دغدغه به سمت پنجره تکیه بدهید و راحت بخوابید !
در یکی از سفرهایم فراموش کرده بودم وقت گرفتن کارت پرواز روی کلمه Window seat تاکید کنم و در ردیفهای میانی و کنار یک پیرمرد خوش صحبت فرانسوی نشسته بودم، اگرچه همصحبتی با او دلنشین بود اما در تمام طول طولانی مسیر بیدار ماندم!
به میز اطلاعات توریست در فرودگاه بروید
وقتی به یک مقصد جدید میرسید قبل از هر چیز به جایی که اطلاعات مخصوص توریستها را ارائه میدهند بروید. شاید هر توریست دیگری نیز این کار را انجام دهد، اما شما «حتما» انجامش دهید ، چرا که درصد خطای شما باید خیلی کمتر باشد.
فراموش نکنید که تنها هستید، شهر جدید را نمیشناسید و احتمالا کوله یا چمدانی دارید که باید آن را همه جا دنبال خود بکشید. در فرودگاههایی که محلهای مخصوصی برای راهنمایی توریستها دارند احتمالا شما بلیط متروی مخصوص توریستها را پیدا میکنید یا از اتوبوسی با خبر میشوید که قبلا در اینترنت راجع به آن نخوانده بودید.
به شخصه یک خاطره ی خوب و یک خاطره ی بد در این مورد دارم که باعث شده است روی این بخش سفر تنهایی تاکید داشته باشم.
ساعت دوازده شب به فرودگاه ویتنام رسیدم و حتما باید با تاکسی تا هتل میرفتم، آقایی با کت و شلوار نزدیکم آمد و با انگلیسی دست و پا شکستهای گفت راننده تاکسی است. وقت سوار شدن از من خواست جلو بنشینم و خانمی که گفت همسرش است در صندلی عقب نشست، دلشوره گرفته بودم. مدام فکر میکردم همین الان است گه خانوم از پشت اسلحه را روی سرم بگذارد. این اتفاق نیفتاد اما با نزدیک شدن به خروجی یک اتوبان راننده اشاره کرد که عوارض را من باید پرداخت کنم که به نظر مبلغ زیادی بود، از من انکار و از راننده اصرار تا اینکه گفتم :«من را به فرودگاه برگردان لطفا!» راننده خندههای عصبی میکرد و من عصبیتر میشدم تنها چیزی که به نظرم رسید به کار بردن جملههایی بود که در آنها کلمه پلیس تکرار شده می شد و البته موثر بود . او مرا به فرودگاه برگرداند و من دست از پا درازتر دنبال باجه اطلاعات برای پیدا کردن تاکسی های معمولی گشتم. این تجربه بد دلیلی شد که در همه سفرهایم قبل از هر کاری دنبال مکانی باشم که توریستها را راهنمایی می کنند. درفرودگاه بارسلون (در اسپانیا) همین باجه به من بلیط پنچ روزه مترو را معرفی کرد و اینکه از فرودگاه با مترو به محلی برسم که تنها چند قدم با محل اقامتم فاصله داشت.
شما تنها نیستید حتی اگر تنها سفر کنید
این را بدانید که تنها نیستید، اگر کسی هستید که با بودجه کم سفر میکنید باز هم این را بدانید که تنها نیستید فقط همیشه این را به خاطر داشته باشید که شما در هر مکانی و در هر شهری میتوانید کسی با شرایط خودتان پیدا کنید تا بتوانید مقداری از هزینههای پیش بینی نشده که در سفر به شما تحمیل می شود را با او تقسیم کنید.
در سفرم به نپال وقتی با اتوبوس از پایتخت یعنی کاتماندو به شهر توریستی پوکارا رسیدم در ترمینال انبوهی از مسافران بک پکر و گروههای مختلف بودند که دنبال وسیلهای برای رسیدن به مقصد بودند.
پایانه اتوبوسها بسیار از محل مرکزی یعنی اطراف دریاچه فیوا فاصله داشت و هیچ وسیلهای جز تاکسی در دسترس نبود، اما همه با خیالی راحت سوار تاکسیها می شدند چرا که تقسیم کرایه بین چهار یا پنج نفر هزینه را نزدیک به صفر میکرد.
در آن بین چشمم به خانومی خورد که مثل خودم تنها بود و لبخند به لب داشت، به سرعت پیشنهاد کرد تا تاکسی را با هم شریک بشویم و من هم قبول کردم، هم در کرایه تاکسی صرفه جویی شده بود هم یک دوست جدید پیدا کرده بودم که باقی روزها در پوکارا با هم وقت گذراندیم.
اقامت در هاستل به جای هتل
توصیه میکنم وقتی تنها سفر میکنید به جای هتل در هاستل اقامت کنید. اقامت در هاستل همیشه شانس بیشتری برای گسترش دایره روابط در اختیارتان می گذارد.
در صورت اقامت در هاستل همیشه از لابی و کافی شاپ هاستل برای خوردن چای و قهوه تان استفاده کنید و مطمئن باشید که می توانید اطلاعات خوبی درباره شهری که در آن اقامت دارید به دست بیاورید. اگر تمایل داشته باشید به گروهها بپیوندید و از تفریحاتی که به تنهایی نمیتوانید انجام بدهید لذت ببرید .
عکس انداختن را فراموش کنید
اگر جزو آن دسته از کسانی هستید که در سفرهایتان بیشتر عکس دارید تا خاطره شاید کمی سفر تنهایی برایتان سختتر باشد چون در هر شرایطی کسی برای کمک به عکس انداختن نیست. البته که این روزها به کمک تکنولوژی و ابزارهای هوشمند این مشکل هم قابل حل شدن است.
اما به عنوان کسی که بارها به تنهایی سفر رفتهام میگویم در تنهاییتان آنقدر شگفت زده و مسحور دنیا و شگفتیهایش می شوید که میلتان به عکاسی کمتر میشود یا دست کم من چنین حسی را بارها و بارها تجربه کردهام.
در آخر پیشنهاد میکنم تنها برای یک بار هم که شده این لذت بینظیر را تجربه کنید و تنها سفر کنید.